سفری که نیمه راه برگشتیم
سلام نا ناز من و بابایی وای که نمی دونی که چقدر از خدا ممنونیم که تو رو به ما داده اینقدر شیرینی که خدا می دونه راستش تو این هفته تصمیم گرفتیم که ببریمت مازندران پیش مامان فرخ و بابا هاشم اخه خیلی دلشون برات تنگ شده و دوست دارن که تو رو ببینن پس برای دل مامان فرخ و باباسید هاشم هم شده سختی راه را به جون می خریم و می رویم راستش آخرین باری که بردیمت مازندران ۲۰ روزه بودی و همش خوابیدی اما الان دیگه بزرگ شدی و خیلی هم شیطونی خوب خیلی دلشوره داشتیم چون باید مسافتی در حد ۱۸ ساعت را طی میکردیم تا به مازندران می رسیدیم بابایی که از همون اول می گفت که رها تو ماشین اذیت میشه و ممکن بی قرارای کنه و خیلی نگران ...